نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو
نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو

گرما

کاش  می توانستم شب ها گرمای تن کسی را ,که در آغوشم هست به روی این تخت فرسوده حس کنم.

و اگر گرم بودن , بودن است حس کنم و دریابم که کسی کنارم هست

نظرات 2 + ارسال نظر
عمو سیبیلوو یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 http://amosibilo.blogsky.com



باز کن پنجره را
بال بگشا و بیا
تا دل بیشه دور
تا به انبوهی جنگل برسیم
تا به سرشاری رود
تا به خاموشی سنگ
تا به بالای صنوبر برسیم

بال بگشا و بیا
تا به تنهایی جان
تا به بیتابی دل
تا به سرچشمه اشک
تا به پاکی محبت برسیم

بال بگشا و بیا
تا به مهتابی شب
تا به پهلوی سکوت
تا به بارانی ابر
تا به خوشبوئی گلها برسیم

بال بگشا و بیا
تا به سر حد خیال
تا به اوج ملکوت
تا به پهنای افق
تا به آن سوی تمنا برسیم

بال بگشا و بیا
تا کنار ساحل
تا دل دریاها
تا غریو طوفان
تا به همخوانی مرغان مهاجر برسیم

بال بگشا و بیا
تا دل گندمزار
تا به سبزی چمن
تا شکوفائی گل
تا به سرخی شقایق برسیم

بال بگشا و بیا
تا لب جوی جمال
تا به پاکی نسیم
تا سر کوی وصال
تا به سرمستی نرگس برسیم

بال بگشا و بیا
تا سر کوی مغان
تا به میخانه دل
تا به پیمانه و می
تا به سرجوشی خم
تا به لبریزی ساغر برسیم

بال بگشا و بیا
تا پریشانی زلف
تا به بیصبری جان
تا به دیوار فنا
تا قریبی وفا
تا به سرسینه نالان برسیم

باز کن پنجره را
بال بگشا و بیا
تا دل باغ خیال
تا بن کوچه ذوق
تا به مهتابی شب
تا به سرجوشی خم
تا به سرچشمه معنی برسیم

دلشکسته(بیتا) یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com

آری کاش......
خوشحال می شم به وبلاگ من هم یه سر بزنی...«من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم»

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد