نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو
نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو

کلاس زیست

این گونه که این استاد میگه خدایی که همه ازش میگن زنده نیست چون هر موجود زنده از موجود زنده ی پیش از خودش به وجود آمده است

پس دو حالت دارد :

1)خدا زنده است .

اما با توجه به بالا از موجود زنده ای به وجود نیامده!!!

2)خدا غیر زنده است چون موجود زنده ای پیش از او نبوده

هر دو نظریه چرت و پرت می باشد!!!!
پر سلولی ها مانند انسان و یک مشت دیگر همگی تجمل گراهایی هستند که می خواهند جهان را بگیرند و از حرصی که در داشتن و گرفتن هر چیزی که می زنند
, می میرند

مصیبتی که گردن ما را فشار می دهد و آن چیزی که ما را به این روزگار نکبتبار و مرداب انداخته است چیزی به نام تکامل یا فرگشت ( همون استاد گفت)

نمی دونم این آدمها با اینکه خدا و دینشان را خیلی خوب قبول دارند و برای آن سر می برند هنگامی که از نظریه ی داروین برایشان می گوییم به تته پته می یفتند.

 باز هم به گفته ی این استاد ویروسها زنده نیستند پس =>

هیچ مرزی میان موجودات زنده و غیر زنده نیست پس دنبال زنده بودن خودت یا چیزی نگرد

نمی خوام مانند یک انگل چاق که با چهره و شکمی بزرگ که در اندیشه ی گرم کردن خودشه و الکل می خوره روی این جهان بیوفتم

من نمی دونم قضیه ی این سلول چیه که خودش کوچکترینه اما از خودش کوچکتر هم داره

باحالیش اینه که سلول کوچکترین قسمت بدن موجود زنده است که یک سری اندام غیر زنده اون رو زنده نگه می دارند .

باور کن میان زنده بودن و غیر زنده بودن مرزی نیست

                         

                                                               کلاس زیست