نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو
نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو

یاسمن

     می ترسم تو مرا مانند اوکنی . مانند همان اویی که به دست دیگری ساخته شد . همانی که اسیر اندیشه و رفتار دیگری بود . 

همانی که درون خودش غربت را هر روز در روبروی آینه حس می کرد . دگرگونی تو باعث اندیشه هایی در من شد که مرا از همان او شدن دوباره ترساند . 

تویی که شاید به سان گذشته نیستی .

من همان او هستم که دوباره خودم را از نو ساختم . از چنگال اندیشه ی دیگری در آوردم و نو شدم برای خودم . نو شدنی که بوی قبلی خودم را می داد .

اما می ترسم که باز هم در چنگال دیگری که نو بود بی افتم . 

مانند همان دیگری بشوی که مدتی نفس را بای من سخت کرده بود . همانی من را تز خودم گرفت . دگرگونم کرد . متفاوت شدم با خودم . اکنون که به خودم آمدم روزهای سرد گذشته هنوز سرمایش تن مرا می لرزاند . 

ای وای از آن روزی که توی فرشته هم مانند دیگری مرا جور دیگری از خودم بخواهی .

می ترسم تو هم مانند دیگری شویی و باز من هم او .