نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو
نوشته های یک

نوشته های یک

می نویسم برای خودم نه تو

بی نام

اگر بد نبود, خوب هم نبود
میدونم که چقدر بدم !
می دونی؟!
اگر بد نبودم به پرواز خونین کبوتر زل نمی زدم
اگر خوب بودم 
اگر خوب بودم 
چیزی می گفتم        وقتی از پشت رقص برگ چنار توی تندبادو می دیدم
 مثل موهای تو
 ...موهای تو
 کاش اصلاً مو نبود
 تا تنفر و عشق هم از هم جدا نمی شدن
 مثل صورت من از موهای تو
 صورت من... چشم تو...  اشک من...   موی تو...
 اگه سیاه نبود,  سفید هم نبود
 می دونی؟!
 این بده که خوب رو تعریف می کنه
 گرمی و سردی...!
 اگه شمر نبود    اگه یزید نبود ...
 اصن اگه اسقف پیر کوشون نبود     افسانه زاندارک هم نبود!
 این تاریکیه که روشنایی رو معنی می بخشه!
 اگه گرمای دستای من نیود, سردی آغوش تو هم نبود!     آغوش چیه؟
 اگه دیوونه نبود, پس کی عاقل بود؟    عقل کدومه؟
میدونم     تقصیر منه     چون من بد بودم
تو خوبی      خوب باش
ولی من بدم     پس من بهترم  

نوشته ی یکی از دوستانم رضا ح ل