ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
و او هیچ گاه نفهمید که منظورم دوست داشتن است
نه این را بلکه خیلی چیز ها را در نیافت
درنیافت که با رفتنش مرگ را همچون خوراکی که مادر به بچه اش می دهد, به زور می داد
نه,می چپاند که حتا اگر نخواهی هم ,بخوری
آمدم مهر را برایش تعریف کنم
نشد,نتونستم
هر چه کوشش و تلاش
نخ اینها پاسخ گو نبود
خواستم به گفته ی مرم برایش عملی بگویم و نشان دهم
گل خریدم , به یادش بودم ,....
اما انگار سرنوشت شوم من اینگونه نوشته شده بود که او نفهمد مهرم را
اصلا یعنی چه؟!
همین مهر؟
احساس!!!!
حتا برای خودم هم نتوانستم روشن کنم!
.!
aval tunesti be khodet sabet koni unvaght be ye ki dige!!!
عشق باید نثار کسی بشه که لیاقتشو داره!!
به این دلیل
بی دلیل
گاهی
فقط گاهی
ار سر دلتنگی
میشد کسی و دوست داشت
اما این فقط یک خیال بود برایش
منم منظورم چیزی یا کسی نبود! کلا گفتم! حقیقته! حتی ترس رو هم نمی شه بیان کرد!
گاهی سر بزن و اگه دوست داشتی بخون وبلاگمو
سلام دوستم!خوب نوشتید دستتان درد نکند در پناه خدا باشید و مرا هم دعا کنید من هم شما را دعا میکنم!
احساسات زبانی کند تر بیان می شود